راه آهن عشق
وای بر حالم . شکستم توبه ام را بارها باید از اینگونه استغفار .. استغفار ها همتی ای دل که بندم دیده از دیدار غیر تا بوَد با یار در هر لحظه ام دیدارها بار معبودا ! مرا با ذکر خود جانی ببخش وَر نه می میرد دلم همچون تن مُردار ها تیری از تقوا و شمشیری زِ طاعت بایدم تا کنم با دیو نفس خویشتن ... پیکارها وای بر حالم اگر این جرم های بی شمار در لَحَد پیچد دور گردنم چون مار ها شرط عشق است که از دوست شکایت نکنید لیک از شوق حکایت به زبان می آید قفل از دهانم بر گشوده ای و آتش عشق بر جانم انداخته ای و نام پاک و همیشه جاودانه ات را ورد زبانم ساخته ای ...
التماس دعا اللهم لولیک الفرج همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی. تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی ... محرمی دیگر از راه میرسد و بهار اشک دیگری بر عاشقان ولایت، که در آن غبار از جانهای خسته خویش زدایند و وجودشان را به عطر حسینی معطر کنند. محرمی که با نام حسین پیوند خورده و با آمدنش فکرها و دلها متوجه روزی میشود که بزرگترین روزهای مصیبت است. اشکها در غم برترین انسانهای عالم جاری میشوند. وقتی که فرشتگان آسمانی بر حسین گریانند و پریان و پرندگان در زمین و هوا بر او نوحهگرند؛ آیا نباید انسانها با این آفریدگان همنوایی کنند و با یادآوری آنچه بر خاندان ولایت گذشت، گریه و نوحهای همیشگی داشته باشند؟! آسمان بر او گریسته است، چشم آسمان چهل روز در عزای حسین گریان بود، آیا سزاست چشم زمینیان بر مصیبت او گریان نشود؟! در حالی که قرنها پیش از ولادتش، انبیای الهی چون آدم و نوح و ابراهیم مصیبتهای او را میشنوند و بر مظلومیتش اشک میریزند. در حالی که جدش رسول خدا(ص) اعضا و جوارح او را که همان محل فرود آمدن شمشیرهاست، میبوسد و در غربت فرزندش گریه میکند. در حالی که پدرش امیرمؤمنان (ع) در کنار شطّ فرات میایستد و مصائب فرزندش را بر ابنعباس بازگو میکند و چنان بر او میگرید که محاسنش تر میشود و اشک بر سینه مبارکش میریزد. آنگاه که مادرش زهرا (س) قبل از ولادتش بر او محزون و غمگین میشود و برای میوه دلش اشک میریزد. در حالی که برادرش حسن(ع) در حالی که در اثر سمّ در بستر شهادت قرار گرفته، او را بغل میکند و با خبر دادن از مصائب روز عاشورا بر او گریه میکند. در حالی که امام سجاد(ع) عمری را با یاد کربلا میگذراند و هیچ آبی را جز با اشک ریزان بر مصائب پدر گرامیاش نمینوشد. در حالی که امام صادق و کاظم(ع) در ایام محرم غرق در ماتم و گریه میشوند و لبخند از لبانشان محو میگردد و خودشان روضه خوان جد غریبشان میشوند. در حالی که امام رضا(ع) غمنامه خویش را در عزای جد بزرگوارشان میسراید و یادآوری روز عاشورا را مایه مجروح گشتن پلکها و ریزان شدن سیل اشکهای خود میشمارد. و آنگاه که امام زمان(عج) خود را نوحهخوان همیشگی و گریه کننده هر شب و روز مصیبتهای جد بزرگوارشان میداند و گریه کردن بر او را تا آنجا که به جای اشک، خون از دیده ببارد، وظیفه خود میداند. از آن واقعه قرنها میگذرد؛ اما شعله عشق حسینی همچنان در دلها فروزان است؛ چرا که به فرموده پیامبر(ص) « از شهادت حسین(ع) حرارتی در قلبهای مؤمنان است که هرگز به سردی نمیگراید». آری! این عشق و شور حسینی که هرساله با آمدن محرم به اوج خود میرسد، ودیعهای است از سوی خداوند در دلهای مؤمنان.
عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین تا برات کربلایم را کند امضاء حسین هم دلم را برده با خود در کنار قتلگاه هم دو چشمم را کند از اشک و خون دریا حسین از سنین کودکی پوشیده ام رخت سیاه ریختم اشک و زدم بر سینه گفتم یا حسین با همین پرونده ی سنگین و این بار گناه میخرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین غم مخور گر روز محشر گم شدی در بین خلق هر کجا باشیم ما را میکند پیدا حسین من که از روز ولادت کربلایی بوده ام دوست دارم وقت مردن هم بمیرم با حسین کعبه و رکن و مقام و زمزم من کربلاست از درون خویشتم پرواز کردم تا حسین بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسد بماند آرزوی کربلا تشنه ی آب فرات ام ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |